انشا با موضوع دلم یک عید قدیمی مى خواهد! آخرین روز مدرسه تمام شود و بوی نان پنجره ای های مادربزرگ، تا سر کوچه بیاید.برایم پیراهنی سفید با آستین های پف و سارافون جین خریده باشند و کفش های بندی قرمز که دلم برایش غنج برود! و کتاب قصه ی "دخترک دریا" با جلد شمیز... پدر بزرگم زنده باشد و سنگک به دست وارد خانه مان شود و پشت سرش "مادر بزرگ" با خنچه ای بر سرش از عیدی های رنگارنگ ما دلم شمعدانی های سرخ کنار حوض مان را می خواهد بنفشه ها و اطلسی ها و "مادرم" صدا کردنِ عاشقانه ی پدرم را...دلم تماشا می خواهد! وقتی دقت ظریف گره کراواتش را در گوشه ای از آینه تماشا می کردم. دلم خنده های جوان مادرم را می خواهد، وقتی هزار بار زیباتر مى شد. دلم یک عید قدیمی می خواهدیک عید واقعی!که در آن تمام مردم شهر، بی وقفه شاد باشند، نه کسی عزادار آخرین پرواز باشد و نه بیم بیماری، تن شهر را بلرزاند.عیدی که دنیا ما را قرنطیه نکند!دلم، یک عید قدیمی می خواهدبدون ماسک، بدون احتکار،بدون این همه رنج و دلهره... بخوانید, ...ادامه مطلب
موضوع# انشا#: عید نوروز# صبح میشود وقت آن است که خورشید دست از دامن طبیعت بردارد و به گیسوی سحر آویزد. شب کم کم دامن خود را از کوچهها جمع میکند. زمستان مدتها پیش از این صحرا رفت اما انگار رد پایش بر, ...ادامه مطلب
موضوع انشا: چگونه عید تبریک بگوئیم؟ با اینکه خودم اهل شعر و ادبیاتم، ولی تو این سال ها هیچ وقت برای تبریک تولد و عید و سال نو دنبال نوشتههای قلمبه سلنبهی ادبی نگشتم. هول و ولایی که همه برای پیدا کر, ...ادامه مطلب
موضوع انشا: دریغ یاد عیدهای قدیم نزدیک عید پدرم و مادرم ما را به کفش ملّی میبردند. خودشان از پشت ویترین انتخاب میکردند و به فروشنده میگفتند سایز پای ما بیاورد و اصلا سوال نمیکردند که این کفش را د, ...ادامه مطلب
موضوع انشا: تعطیلات عید نوروز خود را چگونه گذراندید مقدمه: بعد از سپری کردن شش ماه کاری و درسی بهار و عید نوروز بهانه ایی می شود برای کمی استراحت و با هم بودن و این با هم بودن ها از تعطیلات نشات می گیرد. تعطیلاتی که برای بیشتر ما یکی از بهترین تعطیلات سال است. تنه انشا: در ابتدای شروع بهار و نوروز تعطیلات بهاری شروع می شود و تا ۱۳فروردین ادامه دارد. تعطیلات, ...ادامه مطلب