انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر

متن مرتبط با «قدیمی» در سایت انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر نوشته شده است

انشا با موضوع دلم یک عید قدیمی مى خواهد!

  • انشا با موضوع دلم یک عید قدیمی مى خواهد! آخرین روز مدرسه تمام شود و بوی نان پنجره ای های مادربزرگ، تا سر کوچه بیاید.برایم پیراهنی سفید با آستین های پف و سارافون جین خریده باشند و کفش های بندی قرمز که دلم برایش غنج برود! و کتاب قصه ی "دخترک دریا" با جلد شمیز... پدر بزرگم زنده باشد و سنگک به دست وارد خانه مان شود و پشت سرش "مادر بزرگ" با خنچه ای بر سرش از عیدی های رنگارنگ ما دلم شمعدانی های سرخ کنار حوض مان را می خواهد بنفشه ها و اطلسی ها و "مادرم" صدا کردنِ عاشقانه ی پدرم را...دلم تماشا می خواهد! وقتی دقت ظریف گره کراواتش را در گوشه ای از آینه تماشا می کردم. دلم خنده های جوان مادرم را می خواهد، وقتی هزار بار زیباتر مى شد. دلم یک عید قدیمی می خواهدیک عید واقعی!که در آن تمام مردم شهر، بی وقفه شاد باشند، نه کسی عزادار آخرین پرواز باشد و نه بیم بیماری، تن شهر را بلرزاند.عیدی که دنیا ما را قرنطیه نکند!دلم، یک عید قدیمی می خواهدبدون ماسک، بدون احتکار،بدون این همه رنج و دلهره... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نگارش دهم درس پنجم جانشین سازی با موضوع کاپشن قدیمی

  • نگارش دهم درس پنجم جانشین سازی موضوع: کاپشن قدیمی و باز کنج سرد و خلوت کمدت! بازهم مرا مچاله کردی و انداختی زیر لباس های قدیمی ات، در کمد سرد و نمور چوبی گوشه اتاقت! اصلا از وقتی عمه سوگل ات برایت ای, ...ادامه مطلب

  • انشا با موضوع خانه قدیمی

  • موضوع انشا: خانه قدیمی بوی عطر غذا در خانه پیچیده، منتظر است هوا کمی دیگر تاریک شود تا چراغ ها را روشن کند.سماورش مانند همیشه دست به کمر روی طاقچه کنار گاز است و آبنبات های رنگی را که در کیسه ی پارچه ای در کنار آن قایم کرده تا هر گاه جمعه ها صدای جیغ و فریاد های بچه ها که در حیاط بازی می کنند؛را شنید برایشان آبنبات با کشمش هایی که پدربزرگ همیشه در جیبش دارد ببرد. صدای زوزه ی باد از لابه لای پرده های گلدوزی شده به خانه سرک می کشد. خانه در سکوت فرو رفته و تنها صدای رادیو و عصای مادربزرگ است که این سکوت را می شکند. همیشه عصایش دستش است با لباس های گلدار بلندی که خود با دستان پر چروک و با محبتش دوخته و چارقد سرخابی رنگش که هر گاه به حیاط می رود سرش میکند. می ایستد و گلدان های نزدیک پله را آب مید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها