انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر

متن مرتبط با «مادرانه» در سایت انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر نوشته شده است

انشا با موضوع آرزوهای مادرانه

  • موضوع: آرزوهای مادرانه آنروز که ساک به دست در چهارچوب در نگاهم کردی با خود گفتم رفتنش با خودش اما امدنش با خدا.تمام‌زندگیت و تمام ارزوهایت را در ساک دستی‌ات جاداده بودی وبه خانه‌ی بختت‌می‌رفتی من‌هم مادربودم ارزوداشتم ارزو هایی از جنس سادگی‌وتکراربرای هرمادر دیگری ارزو داشتم پسرم پاره‌ی تنم درلباس دامادی ببینم روی سرش نقل‌بپاشم و کِل‌بزنم و بگویم‌بالاخره پسرم اقاشد.ارزو داشتم وقتی‌پدر میشوی لبخندپدرانه‌ات را ببینم.ارزو داشتم وقتی فرزندت صدایت میزندبابا و تو میگویی‌جانم را بشنوم.تو افتخارمن بودی‌درهرلحظه‌ی زندگیم امابا انتخابت شدی افتخار محله،شهر،دیار،کشور.باخود گفتم اگررفت‌ودیگر نیامدمیگویم پسرم راه حسین(ع)رابرگزیدواگربرگشت‌میگویم حسین(ع)حافظ‌ونگهدارپسرم بود.وقتی برای اولین بار دستت را گرفتم که اولین گامت رابرداری نمیدانستم پسرم قدم هایش درراه حسین(ع) است.تاچشم بهم زدم دست دردست هم مسیرمدرسه‌ات را طی میکردیم انروز ارام درگوشت گفتم مراقب خودت باش،نمی‌دانستم پسرم قراراست مراقب راه‌حسین(ع)باشدبزرگترکه شدی وقتی تادم در بدرقه‌ات میکردم میگفتی بعد از مدرسه به مسجد میروم انروزهم نمیدانسم پسرم قرار است دردشت‌کربلانماز عاشورا بخواند.روزی‌که دیپلمت‌را گرفته بودی انگار نیمی از دنیا دردستانم بود.توبزرگ شده بودی و چه سریع پسربچه‌ی من بزرگ شده بود.همه چیزخوب‌بودتا اینکه انروز ظهر با برگه‌ی اعزا,آرزوهای,مادرانه ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها