موضوع انشا: مرگ
مرگ یک حقیقت است ، حقیقتی که همه انسان ها آن را تجربه می کنند . مرگ با امر خداوند به انجام میرسد و از رگ گردن با ما نزدیک تر است .
پس از مرگ دیگر فرصتی برای نفس کشیدن ، زندگی کردن ، دیدن ، شنیدن و... باقی نخواهد ماند . انسان دیگر نمیتواند مهربان باشد ،
انفاق کند، خوش زبان باشد ، خانواده و جامعه تشکیل دهد ،
ازخوبی ها و پاکی ها لذت ببرد ، دست پدر و مادرش را ببوسد ، دوست بچگی اش را ملاقات کند ، به آرزوی نهفته در ته دلش برسد که جز خداوند کسی آن را نمیداند.
مرگ یک حقیقت است که فرد دستش از دنیا کوتاه و بار سختی روی دوشش است ، زیرا نمیداند جهنمی است یا بهشتی . مرگ چهره ها ی دیگری هم دارد که رویش را در زندگی نشان میدهد ، مرگ مثل سرد شدن از امید ، بی هدف بودن در زندگی ، مزگ یعنی درست نفس نکشیدن ، مرگ یعنی پژمرده دیدن پدر که به ظاهر همچون درخت و به باطن مانند یک برگ گل ، مرگ مثل دیدن یک بچه ی گریان و فقیر زیر خروار ها غم که کاری ازدستت بر نیاید برای کمکش ، مرگ مثل بیماری و کسالت ، مرگ یعنی ظالم بودن به روح و وجود خود ...این است مرگی که در دل زمین تجربه تش می کنی نه در بیرون.
پس نزدیک ترین چیزی که میتواند در هر لحظه و ثانیه از زندگیت به تو نزدیک باشد مرگ است ، حقیثت زندگی .
بیاییم تا فرا رسیدن مرگ سودمندانه زندگی کنیم ، پیش برویم در فراز و نشیب ها، فرار نکینم چون چیزی ترسناک از مرگ روی زمین نیست.
انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر...
ما را در سایت انشا با موضوع مقایسه برخاستن از خواب در روستا با شهر دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 6enshay5 بازدید : 241 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1396 ساعت: 23:13